<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

آغوز=گردو


....ایشون ی که بالای درخت گردو هستند؛خان دایی جان هستند ؛یه عده هم پایین درخت؛جهت جمع آوری گردوها...

....

....اکثر گردوها پوسته ی اول شون چون بود!

....یه کارتنی پخش میشد (گمونم.اسمش سرزمین آجیلی بود!!شایدم نه ؟) برام یادآور آقای گردوی همون کاتنس!

...به به ،چه خونه ی تمیزی!،چه عطربویی :)

...واما؛بعد کلی غرغر زدن های خان دایی که ؛عوض کارهای باطل یکم کمک به بقیه ثواب داره...گفتم عوض من داداش هام هستند و مابقی هم به نیت من دوتا سه تا جمع کنن؛قضیه حله :|

یکم شروع کردن به روش خودشون تخریب تفکرات عمومی...؛)

+گردو رو گذاشتم لای درخت انبه؛جهت سربه سرگذاشتن یک سری منجمله ،خان دایی ؛)

√بااین که بارها شنیدن ؛دایی جان ؟؟بُرد!!!باز هم جهت باز پس گرفتن میجهند :-P


نظرات 3 + ارسال نظر
مامان3 یکشنبه 18 مهر 1395 ساعت 09:02 http://maman3.blogsky.com/

وای منو بردی به اونروزای بچگی....
یه کشک هم ناهار درست میکردیم پره گردووووو....وایییییییییی نگووووو

جان من!،برگرد بیا برو سر خونه زندگی ت...
منظور تون ؛آب انار مغز گردو سیر چوچاق...هست!؟بهش میگن سیرآب ی ؟

روزهای خوب شنبه 17 مهر 1395 ساعت 11:00

به بههههههه من عاشق گردو تازم
یهنی اون بوش اون چربی خالصش
اون مزش
وای دیوونه میکنه آدمو

به قول جناب خان؛وییی دیوانع کنندس
چربی!؟ها

شبدر شنبه 17 مهر 1395 ساعت 09:43 http://fourleafclover.blogfa.com/

خسته نباشن دایی جان . این دایی ها نمیدونم چرا اینقدر همه شون دوست داشتنی هستند .
ابر ارغوانی جان این مراسم گردو برای من اشناست . بچه که بودم تابستونها میرفتیم روستایی تو دامنه شیرکوه . باغمون گردو داشت و یک اقایی میومد برامون تک میکرد این اصطلاح شهر ماست شما نمیدونم چی بهش میگید . میرفت روی درخت با یک چوب بلند میزد به گردو ها و اونا هم میریختن پایین -
درخت ها هم خیلی بزرگ بودند و بیشتر گردو ها می ریخت تو رودخونه فصلی که تابستون خشک بود . من و خواهرم می رفتیم جمع میکردیم و چند تا گردو نقلی از بینش پیدا میشد که برای خودمون نگه داریم . بعد ها یعنی همین چند سال پیش من فهمیدم این روذخونه گاهی توش اب هم داره چون همیشه خشک دیده بودم و فکر میکردم مثلا زمان های خیلی قدیم اب داشته چون سنگهای خیلی بزرگ و گرد توش بود که توسظ اب ساییده شده . چند سال پیش بهار بارون زیاد اومد ما هم یکروزه رفتیم اون روستا دیدم اب داره . اصلن هر وقت میرم اونجا به هوای خاطرات کودکی تو کوچه باغها ش قدم می زنم .
حس و حال خوبی دیدن این عکسا بهم داد ضمن اینکه گردوی تازه دوست دارم و اصلن حوصله پوست کندنش رو ندارم واسه همین نمی خورم .
برای من که تو کویر زندگی میکنم دیدن این تصاویر می چسبه .

مرسی ؛کاملا درست می فرمایید؛هردوتاشون دوست داشتنی وشیرینن
خصوصا برای منی که باهاشون بزرگ شدم
جونه دله ابرارغوانی :-*
مابه این مراسم میگیم؛آغوز شانی. به اون آقای تک کن میگیم؛آغوز شان.
شما گردوهاتونو تک کردین=شیمی آغوزانه بشاندین؟برامون تک کرد=امره بشاند.
چوب بلندو حرکت دست-ضرب آهنگه سرشاخه ها -تو فضای روستا -دورشدن از فضای شهری
یک موسیقی دلچسبه
+چقدر دلچسب نوشتین-مرسی؛خیلی خیلی مرسی ،بانو ؛از سرانگشت مهربون تون -بسی سپاس

من عاشق خاطرات کودکی ام -واینقدر رویا پروری میکنم ؛اکثر توی همون سنین هستم؛واصلا یادم میره ؛اکنون و....
اصولا شبها خواب درست حسابی ام ندارم-جون میده واسه برگشت به گذشته ها -بعد توی همون گیرو دار خوابم میگیره-بیدارکه میشم خودمم متعجب ؛ای وای من اینجا چکارمیکنم
آخ آخ؛گفتین رود خونه ؛چقدر دلم خواست ببینمش ؛خصوصا سنگ هاشو که توضیح دادین
خوشحالم که حس خوبی بهتون منتقل شد
_یکی از تولید صدا های سرصبحی مون همین شکستن گردوهست
√فدای دل مهربون تون؛بانو شبدرجانه مهرورزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد