<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

اول بهمن

 

ویکتور_هوگو می گوید؛

 خندانِ افراد موجبِ فراموشی مشکلاتشان می شود؛

چه انسانِ نیکوکاری است،

آن کس که فراموشی را به دیگران هدیه می دهد....!


***

***

گفتم شمام ببینینش :)حالا بی زحمت رایحه اش رو متصور شین: )وبعد بوی عید و

 اسکناس نو  حالا؟یادتون هست؟اولین عیدی ای که گرفتین؟ 

یادمه:از خان عموی مامان ده تومنی گرفتم.

یادمه:اززن عمو افضل دم پاییِ قرمز گرفتم .

یادمه:ازخاله سفیده یِ  آقاجان  صابون لوکس صورتی گرفتم.

یادمه:راضیه واسم گل سر گرفته بود  ودایی جان:)





نظرات 7 + ارسال نظر
مهدی جمعه 5 بهمن 1397 ساعت 13:05 http://bivatan.blogsky.com

حیف که گل های خونه مون هنوز سبز نشدن! شاید به خوشگلی این گل شما نباشه..

ممنون از لطف تون خودمونم متعجبیم آخه الان؟فصل سبز شدن نیست که

لبخند ماه سه‌شنبه 2 بهمن 1397 ساعت 19:36 http://paaezaan.blogsky.com

عجب حافظه ای.. پن اصلا یادم نمیاد اولین عیدی ام رو...
فقط میدونم عموم اصلا برامون تا حالا چیزی نخریده

وقتی به دنیا اومدم عموم یه پتو برام میخره،
تا همین چندسال پیش داشتمش بانو جان

مسعود دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت 20:37 http://fromfutilitytohumanity.blogsky.com/

والا یادم نیست عیدی گرفته باشم

ممنون از پاسخ و
حضورعزیزو شریف تون

donya دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت 16:37

گاهی می خندم

گاهی گریه می کنم

گریه اما بیشتر اتفاق می افتد

به هر حال آدم

یکی از لباس هایش را بیشتر دوست دارد.



"زنده یاد الهام اسلامی"

....❤
سپاس بیکران بانو جان

کیهان دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت 08:12 http://mkihan.blogfa.com

درود و صد درود بر نازنین خواهر همیشهو تا همیشه ام
صبحتان سرشار از طراوت و امید و لبتان خندان.
خوب... راسیاتش در خانواده تا انجا که یادم میاد اصولن دختر بچه کوچک یا لا اقل کوچکتر از من وجود نداشت!!!البته مقدار متابهی بزرگتر بودند ولی خیلی هم نزدیک به خانواده ما نبودند!
عمه که نداشتم!!خاله ....نمی دانم اگر هم بود من هیچ وقت نشناختم و همچنین دایی1
عمو؟که می دانی تقریبن هم سن و سال خودم بود با 5-6 سال اختلاف
خوب ....
اما آ هاااااااااااااا و اما بعد طایفه ماشالا تا دلت بخواد همه گونه بود! حالا بعدش داستانشو برات می گم!!
شادی هایتان هزاران برابر باد.امین

درود و صد درود بر شما نازنین برارِ همیشه تا همیشه ام❤
صبح شما هم بخیرو خوشی باشه و
ایام شما هم به کام....آمین

خدا اموات شما رو قرین رحمت کنه

اون باغبون تونم که بداخلاق،مگه میگذاشت بچه ها وارد

آهاااااا..،واما طایفه
چشم،هروقت فرصت شد بفرمایید داستانش رو

ممنون و سپاسگزارم،شادی زی بلامیسر

حریم یکشنبه 30 دی 1397 ساعت 22:40 http://harimeasemani.blogsky.com/

سلام
لباتون همیشه خندون
ماشا الله چقدر عیدی های جورواجور گرفتی ؟
نمیدونم چرا به ما عیدی نمیدادن یا شایدم دادن من یادم نیست اخه کم حافظه ام تقریبا .ولی خب بیشتر پول میدادن دیگه بیمزه بود
فقط یه عیدی یا کادو رو خوب یادمه اونم یه انگشتر خوشکل ازطرف مادربزرگم بود .خداامواتتونو رحمت کنه مادربزرگ منم رحمت کنه .
خوشبحالتون تو این طبیعت قشنگ زندگی میکنین .این گلدونت شبیه گل سنبله ولی چرا سفیده ؟خیلی نازه به جای منم گلبرگاشو ناز کن چرا که بوی خدا میده این گلدونت !

سلام و عرض ارادت
مچکرم ؛حریم بانوی عزیز دل

همیشه دختربچه ها توی اولویت هستن _خصوصا یکی یک دونه هاش
خدا اموات شما رو هم قرین رحمت کنهروح مادربزرگ شادالهی آمین
یادمه پدر پزرگم بهم پونصد تومنی عیدی داده بود و
به داداش هام نفری دویست تومن.آی اینا جلزولزمیکردن
وبعدگفتم بیایین،برین مغازه مش حیسن و
خوش باشین
بله،ایشون گل سنبلِ ،صورتیِ کم رنگ توی تصویر سفیدِ.
میدونید؟سال قبل واسه اجی سرخ آبی خریدم و
واسه خودم صورتی یواش،
امسال واسه اجی همون رنگ سال قبل ،گل داد و
ایشون هم همین رنگیوالان قضیه اینه که،خوابِ یه پتو ژله ای رو دیدم،همین رنگ و همین بو رو داشتچشم جای شما نازش کردم و صلوات فرستادم و
گفتم؛خدایا دوست دارم

حمید عسکری اطاقوری یکشنبه 30 دی 1397 ساعت 20:54

خنده کن...
خنده کن تا در زمین
باران ببارد ...

خنده کن...
خنده کن تا در زمین...
درود وسپاس آقای عکسری عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد