<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

بخند چون شکوفه ی سحری

 

 سالِ هفتادو هشت بود.

رمضان آن سال، آخر پاییز بود.

سفره ی سحری رو حاظر کردم و

رفتم حیاط خلوت،یکم هوا بخورم.

به به .چه سحر پر ستاره ای ... .چه نسیم سحری دل انگیزی ....

نمیدونم چی شد که؟همین جوری که چشام به آسمون بود؛یهو شروع کردم به زمزمه کردنِ؛ شبایِ پر ستاره و....

اصلنم نفهمیدم کی؟اومدوم و؟این ترانه رو پلی کردم و

شروع کردم به سحری خوردن+_+ 

خونه مون دوبلکسی بود.مامان اینا بالا بودن و

قراربود بیدار شون کنم+_+.همونجور که پلوقرمه سبزی و

مخلفاته دور برش  و

چاشنی ترانهه به اوج کیفوری مارو برده بود و...

ولیکن اینجوری که سربلند کردیم .

مامان ومردشریف و 

دست به چونه نظاره گر مان دیدیم.  مامان جان ،سرشونو چپ و 

راست کردن و

پرسیدن؛دعای سحر عوض شده؟/:

خدای من:)))

پ،ن؛بله ،شبای بی ستاره درسته.ولی من شبای پر ستاره می شنوم و

می خونم:))

خلاصه اینکه به قول ایلهام برگ بزرگوار؛

یک زن  اگر بجای دهانش با چشمانش حرف بزند هرگز تنها نخواهد ماند!


پ،ن؛

عنوان اقتباسی از ابیات سعدی علیه است:)))؛صبر بلبل شنیده ای هرگز/ چون بخندد شکوفه ی سحری:))