...جمعه به مکتب آورد طفل گریز ...

 

 روزی معلمی در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تخته سیاه کرد؛

7=1*9

18=2*9

27=3*9

36=4*9

45=5*9

54=6*9

وقتی کارش تمام شد به دانش آموزان نگاه کرد،آنها دیگر نتوانستندجلوی خود را بگیرند و شروع به خندیدن کردند.

وقتی او پرسید چرا می خندید،یکی از دانش آموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.

معلم پاسخ داد؛

"من معادله ی اول را عمدا اشتباه نوشتم.تا درسی بسیار مهم به شما دهم.دنیا با شما همین گونه رفتار  خواهد کرد.همان طور که می بینید،من 5 معادله را درست نوشتم،اما شما !به آنها هیچ اهمیتی ندادید!همه ی شما فقط به خاطر یک اشتباه به من خندیدید ،ومن را قضاوت کردید.دنیا همیشه به خاطر موفقیت ها و کارهای خوب تان از شما قدر دانی نمی کند،اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد.پس! قوی تر از قضاوت هایی که همیشه وجود خواهند داشت؛ باشید!"

.

.

.

پ،ن۱؛پست "تعصب"خانم معلم (لبخند ماه❤)باعث شد  یادِ این پستِ چرکنویس شده  بیفتم.

دیگه اینکه،

حرف از حساب کتاب شد،

یادمون باشه،هر پدیده ای که تو دنیا اتفاق می افته،براساس تدبیر حکیمانه الهیِ!و هر چیزی حساب کتاب داره!

حکمت بیانگر اینه که عالم هستی در تمام ابعادش بر اساس نظم و

حساب کتاب دقیق!و قوانین موزون و

منسجم بر پاشده...وافعال خداوند بر تمام ابعادش با حمکتِ!

امید وارم با توجه به حکمت ها و تدبیر های الهی! به قلّه ی کمال انسانیت سعود کنیم!

پ،ن۲؛

وجدانن این اذیت های `عمدی `خیلی فاز خوبی داره!که امیدوارم تو حساب کتاب هامون(البته بی حکمت نیستا،توجه نمایید درش حکمت یافت میشه) یه فرجی بشه!وگرنه به قول همشهری مون `أمره بکته بیدیند`.منظورش پل سراط و 

گدازه ها بود،که یعنی منو افتاده ببیند!

باهم مناجات خواجه عبداله بخوانیم؟

الهی !

دیگران مست شرابند و

ما مست ساقی!

مستی ایشان فانی است و

از ما باقی!

الهی !

تو مارا جاهل خواندی،ازجاهل جُز خطا؟چه آید...

الهی!

الهی نفسی ده که حلقه بندگی تو گوش کند و جانی ده که `حکمت` تو نوش کند!