<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

در شرحِ قرنطینه!

 

نظرات 8 + ارسال نظر
گیله مرد دوشنبه 18 فروردین 1399 ساعت 22:17 http://guilemard.blogfa.com

سایه ها، زیر درختان، در غروب سبز می‌گریند

شاخه‌ها چشم انتظار ِ سرگذشت ابر

و آسمان، چون من، غبار آلود دلگیری

باد، بوی خاک ِ باران خورده می‌آرد

سبزه‌ها در راهگذار ِ شب پریشانند

آه، اکنون بر کدامین دشت می‌بارد؟

باغ، حسرتناک ِ بارانی ست

چون دل من در هوای گریه‌ی سیری...

((سایه))

.....

مترسنج دوشنبه 18 فروردین 1399 ساعت 18:36 http://dar300metri.blogsky.com

این دنیای تازیکی دوستانی چون شما غنیمتهای درخشانی اند.
چقدر ساده میتوان افکار یک نفر رو دوست داشت

لطف شما بسیارُِ،من کمتر از ذره،شرمنده ی مرحمت های شمام.

مهرداد شنبه 16 فروردین 1399 ساعت 22:09

قدر یه چیزایی رو فقط در فقدانشون می‌شه دونست

سلام خدا بر شما کاکو گیان

مترسنج شنبه 16 فروردین 1399 ساعت 17:32 http://dar300metri.blogsky.com

بازهم سلیقتون۱۹
این تصویر رو اولینبار تو یه سایت معاند دیدم و خییییلی دلم گرفت. برای جبهه خودی ، اینکه چرا این مدل حرفهارو باید از غ یبه هایی بشنویم ک به خونمون تشنه اند و این حرفهارو ماسک میکنن برای ماها...
احساس ارسطو رو دارم که از زندان آزاد شده و تشنه محبت و توجهه اما ...
هرچی میکشیم از بیتفاوتی دوستان و اشنایانه...

خیلی ممنون از لطف بسیار شما

دل دشمن تون بگیره "گل"

دشمنا تون تشنه باشن ،"فدای تو بشم من"
وجدانن تکه کلامهای ارسطو همیشه باحالِ

میدونید؟به این فکر کردم،چرا ؟خداوند پسر نوح رو به تصویر کشید؟چرا لاپوشی نکرد؟چرا نگفت،وایه خاندان نبوت زشته و
صداشو در نیاریم بهترِ؟چرا ما؟ازاین جریان درس نگرفتیم؟که وقتی این قضیه ،برای حصرت نوح اتفاق افتاد،ی تونه برای افراد معمولی،مث ما و فرزندان ماها و مسئولین و....اتفاق بیفته.بله،ما هرچه می کشیم از بیتفاوتی و لاپوشی مسئولینِ نامسئولیِ که به ناحق وکترایی،شدن مسئول ملت.
تصور بفرمایید،یه مادر عزیزی.همزمان، سه تا از پسر هاش رو ،روانه کرد جبهه.اونی که ۱۶ ساله بود،شهید شد.از بنیاد بهشون پیغام میفرستن،یه سری امضاء پمزا هست،باید تشریف بیارین و
خلاصه ایشان امضاء میکنن و
بعد مدتی معلوم میشه،رئیس بنیاد،به نام ایشان،برای خودش خونه،ابزارآلات کشاورزی،لوازم خانگی و....به جیب زده.اعتراض کردن،حرف شون کاری پیش نبرد.حتی از اینجا بلند شدن رفتن تهران،پیس اون ک،روبی پدرسوخته،که بهش گفت،ببین خانم؟فکر می کنی هنر کردی یه پسرت شهید شد؟
میدونید با اون رئیس بنیادِ چه کردن؟بله،با سلام و صلوات و
یقه دیپلمات پوشیدو
سفیر فلان جا شد

ولیکن خداوند لعنت کنه،همین دوستان و آشنایان و
سایر وابستاگانی که ،خون مونو تو شیشه کردن و میکنند...

باشماق شنبه 16 فروردین 1399 ساعت 10:35

با سلام
امتحان الهی است برای به خود آمدن
یادمان باشد امروز که زندگی به کامه فردا ممکن است اینطور نباشه
پس هرچه داریم با هم بخوریم

مهربانی صفت بارز عشقاق خداست
یادمان باشد ازاین کار ابایی نکنیم

سلام و درود خدا بر شما

آران شنبه 16 فروردین 1399 ساعت 01:56 http://hghight-zandage.mihanblog.com/

مولانا می فرماید علت سقوط افراد از حالت والاگرایی و انسانی به حالت ظلم و جور و خودپرستی و... چهار دلیل دارد و این چهار عامل را به چهار مرغِ شوم و فتنه‌گر در درون انسان تشبیه کرده است:

1- اردک نماد آز و طمع :
اردک حیوانی است چه سیر و یا گرسنه باشد همیشه نوکش روی زمین است . و بعضی از انسانها به این خاطر به اردک تشبیه کرده است که هر چه دارای پول ومقام باشند باز هم می خواهند! و این طمعشان قابل سیر شدن نیست

2- خروس نماد قدرت و شهوت :
این را هم یکی دیگر از مشکلات دنیا می داند. ستمگری و قدرت پرستی و شهوت و بی بند و باری جنسی که در جوامع مشاهده می شود و همچنین تجاوز به حقوق انسانها و آزار جنسی آدمها ناشی از این مسئله میداند

3- مرغ طاووس نماد زیبایی ظاهری :
چشم و هم چشمی ها ، تلاش برای رسیدن به زیبایی کذایی ، خودنمایی ، گفتار بی عمل ، دروغ فریبنده و خوش آیند گفتن بجای بیان واقعیت ، اینگونه اعمال انسانها را تشبیه به طاووس کرده است

4- در انتها مرغ چهارم را کلاغ می نامد . کلاغ نماد بلند پروازی کذایی است :
منظور مولانا از کلاغ افراد نارسیسم یا خود پرست می باشند چون در تمثیل ها ، کلاغ آرزو دارد که عقاب باشد یعنی کسی که عقده دارد خود را در مقام بالا ببیند ولی این توانایی رشد یا در او نیست یا نمی خواهد با سعی و تلاش و کوشش به آن برسد بنابراین برای رسیدن به مقصود دست به هر کاری می زند بویژه می کوشد تا از دیگران پل ساخته و از آن عبور کند

مولانا در توصیف این چهار مرغ می خواهد بگوید تنها راهی که انسان میتواند به اخلاقیات روی آورد و از ظاهر به معنا برسد باید این چهار مرغ شومِ درون خود را گردن زده و یا آنرا نابود کند .

پ ن : مهم ترین اصل در اگزیستنسیالیسم این است که خود شوی و هراسی از ابراز آزادانه خود واقعی ات نداشته باشی

بسیار ممنووووون آران عزیز

حریم جمعه 15 فروردین 1399 ساعت 10:37 http://harimeasemani.blogsky.com/

سلام
چقد جالبه این عکس .البته خانواده فقیر رو باید تعداد بچه ها بیشتر میکشیدن چون تنها سرگرمیشون فرزند آوریه
همیشه ازاول تاریخ این مسایل بوده وهست تا وقتی آدما زورگویی رو کنار نزارن وبخشنده تر نشن واز استعداداشون در جهت منافعشون استفاده میکنن وضع همینه وبس

سلام به روی بهتر از ماهتون
چند وقت پیش ،آقای طالقانی (رئیس اسبق فدراسیون کشی)مهمان برنامه زنده بودن.گفتن،شب اعلام کردن،از دست فروش ها چیزی نخرید.چند ساعت بعد ،دوست دست فروشم سکته کرد مرد.مملکت به بنا و نجار و تاسیساتی وآرایشگر و بقال وکارگر و
دس فروش و...؛ نیاز داره.کسی که کار جامعه رو پیش می بره،فقیر نیست.قضیه اینه که،روزهای کاری، دخل و خرج خیلی از کارمندا باهم نمی خوند.وای به حال این ایام قرنطینه ای و
اوضاع کارگرهای روزمزد....

همین دیروز،خانم شالی کاری ،با مادرتماس گرفت و
نگران بود.برادرم گوشی رو گرفت و
گفت،‌مواد ضدعفونی گرفتم،با رعایت فاصله اجتماعی،نشاء کاری برگزارمیشه و
خاطرتون جمع باشه.خانم شالی کار،می زنه زیر خنده .میگه،از حسن و
وزراش ،الگو برداری میکنیم و
با همین فاصله ،
به امید خدا
نشاءکاری میکنیم.
این خانم برای ولایت پدری ،نو*بخت ،هستن

کیهان جمعه 15 فروردین 1399 ساعت 01:27 http://Mkihan.blogfa.com

سلامتی تان ارزوست.امین

زنده سلامت بمانی بلامیسر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد