<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

یک تصویر!

          

نظرات 14 + ارسال نظر
donya یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 18:39

تصاویر انتخابی همیشه زیباااااااااا

سبزباشی گلم

قربان محبت و معرفتتون
زیبای دوست داشتنی ام

مهرداد یکشنبه 30 آذر 1399 ساعت 21:36

فقط خرمالوهاش

یعنی خرمالو رو بیشتر از انار دوست دارین

گیله مرد یکشنبه 30 آذر 1399 ساعت 02:53 http://www.guilemard.blogfa.com

عمرتون صد شب یلدا[قلب]

دلتون قدر یه دنیا[گل]

توی این شب های سرما[قلب]

یادتون همیشه باما[گل]

دل خوش باشه نصیبت[قلب]

غم بمونه واسه فردا[گل]


()()()()()()()()()()

گل های نارنجی درخت انار تقدیم شما ، یلداتون مبارک ، لحظه های دلتون همچون شب های بلند یلدا ، همیشه شاد و اهورایی ، سرتون سلامت و تنتون سبز[گل]
-----------------------------------------------
چله شو شَمَره به اتفاق خانواده عزیز تبریک تهنیت عرض کونَم ، الهی شیمی دیل همیشه خوش بَبه

تی بلا می سر خویشاوند عزیز و گرامی ام
شیمی محبت و معرفت قوربان
انارگولان اندی خوش دانم
ئی دونیا سپاس
ضمن عرض تشکر بابت تبریک یلدا و دوعای دیل خوشی و
جان ساقیمتقابلا خدمت شما گوله گیله مرد تبریک و تهنیت عرض کنم.شیمی چله شوبِی به اتفاق خانواده عزیز و محترم موبارک ببون.ایلاهی دیل خوشی و جان ساقی بدارید همیشهایشلا عاروس باورید و
درکنار بانو چله شو بوگذرانیدو خوش و خرم ببونید بلامیسر

moradesvand57 شنبه 29 آذر 1399 ساعت 19:22 http://دیار بختیاری

به به عجب پستی . یادم میاد هر خونه ای تقریبا یکی ازین چراغ ها داشت واقعا که چه گرمائی داشت و چقد با صفا و صمیمیت دورش مینشستند و از هر دری حرف میزدند و ما هم سراپا گوش . یادش بخیر ممنون از زنده کردن خاطرات توسط شما

ممنون از شما بابت مرور ایام خوش و خوب قدیم....

مسافر شنبه 29 آذر 1399 ساعت 19:21

حسش چ خوبه... مخصوصا اون خرمالوها که به خوش رنگ شدن عکس کمک کرده

اجازه خانم؟خیلی ممنون از حضور عزیز و
نظر لطف تونخوشحال ام حس خوبی نسبت به تصویر داشتین

دلسوختگان شنبه 29 آذر 1399 ساعت 14:09 https://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

۱۰۷ جمله انگیزشی!


https://khanesarmaye.com/motivational-quotes/#gref


درود و ها و سپاس ها

باشماق شنبه 29 آذر 1399 ساعت 13:50

با درود
شب یلدا دور همی ممنوع
آهنگ کردی قشنگی بود
خواننده ی کردی بود خیلی مشهور در حد شجریان
آوازش بیشتربه کلاسیک شبیه بود
که کردها به آن هورا میگن البته تلفظش را نوشتن سخته
اسمش علی نظر بود
سرچ گنی جواب می گیریها

درود بر شما
دورهمی های مجازی گل بلبل
سپاس از توجه شما

بله،
هوره،علی نظر منوچهری.
ممنون بابت معرفی ترانه

افق شنبه 29 آذر 1399 ساعت 12:26 http://ofogh1395.blogsky.com

دلم خواست

قربون دل تون

باشماق شنبه 29 آذر 1399 ساعت 08:44

با درود
چه. تصویر با حالی
از آن روبالشی هم ما داریم
جفتی یکصد و ده ریال خریدم برای کل اقوام. هم خریدم آخه اولین ماموریت زمان خدمت بود
من هم مجرد بودم
کلی هم رختخواب پیچ خریدم
بعد از ازدواج همسر شاکی شد که چرا ولخرجی کرده ام !
یادش به خیر همسر برادرم آرزوی خرید شلوار لی را داشت و برادرم توانایی خرید نداشت
یکی از قصرشیرین برایش خریدم چقدر ذوق کرد
مادرم همیشه به او می گفت الان را نگاه نکن آینده اش درخشان است
حدسش درست بود
بگذریم
تهران بارونی
گفتم تهران شبها بارون می زند و روزها صاف است
دیروز فیلم تختی را نگریستم البته از وسط هاش
کلی خاطره برایم زنده شد
کلاس چهار بودم ایشان را بعد از پنج سال محرومیت از کشتی به تشک فرستادند تا خردش کنند
او هم بدون مدال برگشت و چهره ی اشک آلودش را روی مجلات چاپ کردند با عنوان اشک قهرمان
فکر کنم کلاس یازده بودم که روزنامه ها تیتر زدند تختی خودکشی کرد
کسی باورش نشد
کرمانشاه تعطیل شد مساجد برایش مراسم رحلت گرفتند مسجد نزدیک محل ما جای سوز انداختن نبود
حیاط و شبستان و خیابان مملو از جمعیت بود
درست مثل زمانی که حاج قاسم ترور شد
این مردم چهره ی ناشناخته ی ای دارند
دلم برای آن روزها یک دفعه تنگ شد

درود بر شما
مامانم. به این مدل روبالشی بسیار علاقه منده.هربار می رفت بازار،یک جفت می خرید.

عروس های ما هم /خصوصا همسر چوپان /شاکی میشدن.
در منطق من نمی گنجه اما.و من . این کارو نمی پسندم.
والبته که. بعد ازدواج منطقیه که آدم شاکی ومعترض ولخرجی ها و پول قرض دادن ها و پشت یخ نوشتن ها باشه.
ولیکن،هر زمان هم ،برادرهام مسافرت رفتن و سوغاتی گرفتن.بیشتر از مبلغ سوغاتی ای که برامون گرفتن،نقدی و واریزی،تقدیم عروس ها میکنیم.
همین کارو هم برای دخترعمو بزرگه و....کردیم.
واینجوره که برادرها به ام گفتن،عروس ها مشتاقانه واسه یگانه خواهر شوهرشون سوغاتی می خرنوالحمدالله از خواهرشوهر شون راضی اندو
به قول خودشون شانس آوردن
والبته که من ام ازشون راضی ام
خداوند مادر تونو رحمت کنه
سلامت و شادوباشید همیشه
خاطرات شما از آن روزها جالب و خواندنیه.فقط آن خاطره ی شکار آهو،گاهی بی هوا درذهنم نقش می بنده و
دلتنگ و غمگین ام میکنه.

زیباست چه بسیار.پیشاپیش یلدا مبارک

قربان محبت شما،یلدا بر شما و خانواده محترم تان مبارک

مترسنج شنبه 29 آذر 1399 ساعت 00:44 http://dar300metri.blogsky.com

مث همیشه ۱۹
البته تصویر آتلیه ای و ساختگی بنظر میرسه. اون چراغایی ک ما میشناختیم اگه آبی نمیسوخت، دود و بوی نفت خفمون میکرد!! باید رنگ شعله آبی باشه....

بله،اونی که باید شعله اش زرد باشه _گردسوزه!
یک نکته ی دیگه ام هست.ما چون چراغ داریم.نفتش رو تو پارکینگ قایم کردیم.ولیکن نفت های الانم نفت نیست آخه.خدا رحمت کنه اموات شما رابرام سوال بود چرا پدربزرگ از بشکه های سمت راستی/نفت برمیداره واسه چراغ و فانوس و گردسوز.
بعد که سوال پرسیدم.گفت برو اون شیشه ای که زیر پله هست رو بیار.رفتم و آوردم .شیشه رو پر از نفت کرد،داد دستم.باورکنین عین گلاب شفاف و زلال بود.
بعد توی ظرفی،اون نفت هایی که مش حسین آورده بود ریخت.
دوتا نفت ها رو باهم مقایسه کردیم.
یکی به رنگ گلاب بود.یکی به رنگ روغن مایع.
یعد گفت،اینی که مث گلاب می مونه،نفتِ ش ا هِ .مردشریف گفت،این بنزین هوا پیمایه

بگذریم.
سپاس از نظرات همیشه ۱۹ شما

دلسوختگان شنبه 29 آذر 1399 ساعت 00:30 https://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

یک تصویر نوستالژی


https://as1.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/62f25dcfad61e90b748b28550754dc8a4580687-358p.mp4?wmsAuthSign=eyJhbGciOiJIUzI1NiIsInR5cCI6IkpXVCJ9.eyJ0b2tlbiI6IjZmOTdiN2Q3MzFjMmI2ZDA3MTkyNmRhMzA0YjNjZDI1IiwiZXhwIjoxNjA4MzQyMDg5LCJpc3MiOiJTYWJhIElkZWEgR1NJRyJ9.lR1lx4GvnUVc6p2GJO4CY6ZNyy-dXIIttMxpGMOJGeE

به به
درود ها و سپاس ها

کیهان جمعه 28 آذر 1399 ساعت 22:47 http://Mkihan.blogfa.com

حال خاخور جانمان چطوره؟
خوبی؟حال دلت هم امیدوارم خوب و خوش باشهآمین

شیمی جان بی بلا برار جان
بله،وجدانن به طرز مشکوکی خوبم.برار جان
سپاس از امیدواری تونمن هم امیدوارم حالش خوب و خوش باشه.وخب.به قول سید علی صالحی،شما باور نکن.

یه بنده خدا جمعه 28 آذر 1399 ساعت 22:04

چراغ والور..
یاد ش بخیر

بله یادش بخیر،تخم کدو دورش،می چیدیم،بعد حواس مون نبود،برشته می شد،دهن باز می کرد،زهره ترک می شدیم:))
بله،یادش بخیر.داداش ام اومد چراغو فوت کنه،والور شیطونی کرد، الو گرفت .مژه و ابرو موهاش سوخت.وآن وقت پدرم گفت،مث کله ی کله پاچه شدی:))
سپاس از حضور شما،آقای کاکو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد