<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

titi


                                  

نظرات 6 + ارسال نظر
مهرداد دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 16:04

شکمو بود ها بچه‌
خوب این تی تی شما یعنی شکوفه
ما این بازی مادر و بچه رو طی طی می‌گیم چیزی تو همون مایه‌های دالی .

ما این مدل بازی با بچه ها رو.حالا چه مادر.چه خواهر.چه هرکسی باشه.جأی می گیم.
مثلا اینجوری؛"جأى کاکو=طی طی کاکو"
اجازه آقا؟شکمو هم خودتونید.

moradesvand57 یکشنبه 19 بهمن 1399 ساعت 19:02 http://دیار بختیاری

سلام باران خاخور چه خبرا ؟ این مامانه چش شد یهو زد زیر خنده نی نی کوچولو مات و متحیر موند نکنه خرابکاری کرده

سلام بر شما.شکر خدا.خبر سلامتی و
هواخوشی.
این مامانه.سر به سر نی نیِ گذاشته.یعنی نی نیِ.اونقدر باهوش و تیزگوشِ.تا مامانه.بسته خوراکی رو باز کرد.نی نیِ فهمیدو
مامانه از سر ذوق.یهو زد زیر خنده

باشماق یکشنبه 19 بهمن 1399 ساعت 09:34

با درود
امروز ۴۲ سال تمام از زندگی مشترک می گذرد
یعنی دو روز قبل از انقلاب ما زندگی مشترک را شروع کردیم
خرج شام عروسی ما فقط شش هزار تومن شد
یعنی پول خرید دو عدد نون بربری کنجدی!

درود بر شما
به به.
خیلی خیلی مبارکا باشه.ایشالا سالیان سال.در صحت و سلامتی و شادکامی... در کنار هم زندگانی رو زندگی کنیدو
خوش بختی بسازین

یعنی باهوشی و شوخ طبعی شما حرف نداره واقعا

راسیتش.من از حساب کتاب و محاسبات.هیچی سر در نمیارم.ولی یادم می مونه.که پسرعموم رو دیدم.ازش بپرسم.شش هزار تومنِ ۴۲ سال پیش.به تومن الان.یعنی چقدر
امیدوارم.پاسخ .یعنی دو عدد نون ببری خش خاشی باشه!
بهرحال.این روز رو خدمت شما و همسر جان تان تبریک عرض میکنم.واصدالبته .با آرزوی خوشی و سلامتی درکنار عزیزان عزیز...

باشماق یکشنبه 19 بهمن 1399 ساعت 09:27

سلام
بچه که بودیم بین در ورودی و حیاط یک دالان طولانی و تاریک وجود داشت. با چند طاقچه من این مسافت را از ترس می دویدم
یک لامپ داشت ته دالان. که دزدها باز میکردند
بعضی وقتها هم بچه ها روی طاقچه می رفتند و موقع عبور با فریاد جلو آدم می پریدند
۰۰۰۰۰۰
معلومه بچه ی شکمو است فکر کرد پفک می باشد !

سلام بر شما
والان که روز روشنِ.منتهی.با این توصیفاتی که شما به تصویر کشیدین.من ام.از این دالان ترسیدیم...
وآن بچه ها.خیلی کاربدی می کردناینجور وقت ها.قلب آدم می ریزه ...
°°°°°°°°
بچه ی خیلی باحال و تیزگوشیه.مثلا سرش تو کار خودشه.منتهی آنی واکنش نشون میده و
مچ گیریش بامزه اس
ماموستای ما هم دقیقاااا.همین شکلی.واکنش نشون میدهد و
توی کلاس.مچ ما رو می گرفتطفلی رقیطفلی پهلوم

ستار شنبه 18 بهمن 1399 ساعت 23:08 https://oldjavoon.blogsky.com/

نازنین خاخور
گمونم وزیر جوان پاشو گذاشته رو شیلنگ نت که اینقده ضعیف شده

قربان لطف و محبتت کاکو امیرستار برارم

چه عرض کنم والا.

ستار شنبه 18 بهمن 1399 ساعت 22:56 https://oldjavoon.blogsky.com/

هذاماذا titi ؟
نت اینقدر ضعیفه که چیزی بغیر اون titi رویت نمیشه

سلام خاخور جانم

سلام بر شما امیر ستار برارِ عزیزم.جانت سلامت و دلت خوش
تی تی=شکوفه
اله تی تی=شکوفه ی آسمان=ماه

عهه.حتما کِشتی های نت غرق شدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد