<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

همین.

برشی به یاد ماندنی از فیلم سینمایی باشو،غریبه کوچک" با هنرنمایی سوسن تسلیمی

Madar Baran یکشنبه 19 بهمن 1399 ساعت 22:12

نظرات 8 + ارسال نظر

دلسوختگان

سه‌شنبه 21 بهمن 1399 ساعت 14:03 https://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

گیسوانش
را بافت
از پنجره
بیرون انداخت
تا مرد
رویاهایش
به طناب
عشقش گرفتار شود...

نسرین خواجه

بسیار هم عااالی

مهرداد

دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 20:53

ژن ، نهههههه.
یادمه یه بار خدا رو شاکر بودین که لیلی دوستتون شرق گیلانیه، خب. گفتم لابد از غرب گیلانیا شاید زیاد خوشتون نیاد، من هم از لج شما غرب گیلانی ها رو دوست بدارم

واقعا کهبه قول شرق گیلانی ها.ئی پیلو مردای=مردبه این بزرگی!
ها کاکو.با من لج نکن .ما اونقدرها هم بد نیستیم
من زیاد غرب گیلانی ها رو نمی شناسم.یک بار ماسال رفتم.یک بارهم گوراب زرمیخ.عروسی رفتم.برخورد شون خیلی خوب بود.البته دوماد از دوستان باباگیان بودن/هستن.دو روز بعد عروسی تماس گرفتن.گفتن الان مشهدیم.گفتن به ماجان بگید.خیلی ممنون که عروسی مون تشریف آوردین و خوشحالمون کردین.امیدوارم باز هم ببینیم شون.بخدا شوخی نمی کنم.ایشون دکترا جزادارن.
میدونی کاکومن ام.از لج تون. پشت پشتی دیواری تونو خط خطی و نقاشی میکنم.خیلی لج کنید.پشت دستتونو هم خط خطی میکنم، خیلی بیشتر از خیلی لج کنیدا.دیگه همه چی.از چشم تون.خط خطی می بینید

مهرداد

دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 16:17

این لهجه چیه غرب گیلان یه یا شرق گیلانیه؟
خودتون غرب گیلانی صحبت می‌کنیم یا شرق گیلانی ؟
خدایا چه می‌شد همه شرق گیلانی ها رو غرب گیلانی می‌افریدی؟

این لهجه خودمونِ.گیلکی رشتی.منتهی نمی دونم؟کارگردان؟اون دوتا کلمه رو ازکجا آورده
ما خودمون نه غربی.نه شرقی ایم.لهجه مون مث خانم تسلیمیِ.واژگان رو بریده بریده تلفظ می کنیم.قوربان تو برممثال؟فرخ القا هوشمند چطور؟فارسی صحبت میکرد؟ما همون شکلی لهجه داریم.
غرب گیلانی ها و شرق گیلانی ها.واژگان رو کشیده تلفظ می کنند.وبدین خاطر.فارسی شون بدون لهجه اس.رشتی ها اما.لهجه دار صحبت می کنند ومی کنیم.
چرا اونوقت؟غرب گیلانُ دوست داری؟ژن تالشی خا ببری؟

کوهنورد

دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 13:12 http://1kouhnavard.blogsky.com

سلام
بازهم به مانند همیشه، عالی.
فیلم رو تا حالا ندیدم ولی نیاز شد حتما یکبار ببینم.
ما در گوش محلی درام، تماته و دلو میگیم، البته که نسل جدید از این کلمات استفاده نمیکنن و تقریبا گویش محلی در حال فراموشیه.
پدر و‌ مادرها با بچه ها، فارسی حرف میزنن و بچه ها وقتی بزرگ بشن تا حدودی گویش محلی یاد میگیرن. اما نه به اندازه ای باید یاد بگیرن، متاسفانه نتیجه اش جز فراموشی و از بین رفتن گویش نیست

سلام بر شما
قربان محبت شما.خیلی ممنون از لطف تون
باشو،غریبه کوچک.سالِ ۱۳۴۶ توسط بهرام بیضایی ساخته شده.ولیکن پس از چند سال توقیف.بهمن ۱۳۶۸ به نمایش عمومی دراومده.دقیق؟یادم نیست؟چند ساله بودم؟این فیلم رو همراه دایی کوچیکه تماشا کردم.وآن قدر شش دُنگ حواس ام به فیلم و دیالوگ هاش بود که.بعدها.با دایی کوچیکه دیالوگ هاشو می گفتیم.خصوصا وقت هایی که اخمو میشد.واسه خوب شدنش خُلقش.لُپش.رو میگشیدم و میگفتم؛"أمان اَنه گیمی جُول!!شوما چی گیدی؟"خنده اش می گرفت و میگفت.از دست تو.((:

شما خیلی درست و میزان بچه های الان رو به تصویر کشیدین.
من خودم.بیشتر گیلکی(خانم دکترِ دندونپزشک.از سمت پدرگیلانی،ازسمت مادرکاشانی اند.اونقدر بامزه.باهام گیلکی حرف می نن.)حرف می زنم.یعنی لهجه مون میانه اس.گیلکی رشتی،فارسیِ.لازم به ترجمه نیست.واسه همین.عمدا واژگانی از غرب و شرق و..گیلان زمین.بین جملاتم استفاده میکنم.یعنی خصوصا جایی باشم که.نخوام کسی متوجه ی آنچه که گفتم.شه.واصن در جمع .درگوشی خوبیت نداره.به زبان اختراعی خودم تکلم میکنم
لهجه اَجی=مادربزرگ ام.گیلکی اصیلِ.مثلا عروس مون غرب گیلانیه.بعضی کلمات رو متوجه نمیشه.ما هم بعضی کلماتی لهجه ایشان رو متوجه نمی شیم.مثلا ما به بلال.مَکابج میگیم.اونا.باکیدام میگن
بله.خیلی حیفِ که گویش محلی از بین بره....

سپاس از حضور تون

کیهان

دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 10:19 http://Mkihan.blogfa.com

درود بر خاخور جانمان
ما خوبیم امید که شما هم خوب و خوش و قبراق و سر حال باشید

درود بر شما عزیز برار جانمان
الحمدالله.رب العالمین.برای خوب بودن تان.الهی شکر برارم
شکر خدا.بَد نیستیم...
سپاس بسیار بابت حضور و احوالپرسی تان...

باشماق

دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 09:51

با درود
دوستان و همکاران زردشتی داشتم و دارم
جالبه یکی از آنها در تمامی مراسم ختم ما مسلمانان شرکت می کند
همه شون اعتقاد عجیبی به امام رضا علیه السلام دارند
هم زائر آن حضرت هستند و هم وقتی می شنیدند که یکی قصد زیارت دارد پولی می دادند تا در ضریح بیاندازند

درود بر شما
خیلی ممنون بابت به تصویر کشیدن دوستان و همکاران تون.
کاش...همه ی ما.مثال همان ها.رفتار می کردیم...

باشماق

دوشنبه 20 بهمن 1399 ساعت 09:46

سلام
تشکر
از اینکه یاد فیلم باشو غریبه ی کوچک را زنده کردی
تفاوت گویش ها در شمال ایران و در جنوب
دیشب راجع به رزم هوایی در شبکه ی مستند فیلمی پخش شد
آخرش خلبانی که یک تنه با چهارده تا میراژ درگیر شده بود پیام جالبی داد که شنیدنی بود
یکی از خلبان ها هم گفت میگ عراقی را زدم خلبان آن که اسیر شد همدوره ی من در پاکستان بود اسمش را هم گفت

سلام بر شما
خیلی ممنون از دقت و توجه ی شما
بله.تفاوت گویش ها.مثلا در روستای ما.بدره.یا سطل می گیم. اینی که خانم تسلیمی گفتن.برام ناآشناست.

خونه ی حسین روبروی مسجد محل بود.

هر مراسمی که مسجد برگزارمیشد.
مادرش .از رو ایوان خونه اش.امام زاده رو صدا می کرد.زجه میزد.مویه میکرد.میگفت،خودایا می حُسینِ واگردان.
گوشه ی چادر خاله جان رو گرفته بودم.
پرسیدم،حسین کجا رفته مگه؟!
اسیر شده.
اسیرچیه؟
یعنی تو زندان عراقی هاست.
دقیق.یادم نیست ۶۵ بود؟ولی میدونم چوپان هنوز دنیا نیومده بود.
یادمه.سالها بعد. وقتی فیلم سینمایی" بوی پیراهن یوسف" رو دیدم.
تمام اون صحنه هایی که .تو پیشواز حسین دید بودم.اون مادرهایی که .از راه دور آمده بودن.باعکس فرزندان شون،دنبال ماشینی که حسین توش بود.می دوئیدن..اون پریشان حالی دایی غفور.دقیقا مثل پدران و برادرانی بود که،به چشم دیده بودم...
من دل ام تنگ شده بودو..مث بچه های گم شده.گریه می کردم....
وآن وقت.زن ها.از خاله می پرسیدن.این بچه.گرسنشه؟ما خوراکی داریما. خاله می گفت نه.این دلش تنگ بشه اینجور گریه میکنه...

لعنت به جنگ.لعنت...

ستار

یکشنبه 19 بهمن 1399 ساعت 22:22 https://oldjavoon.blogsky.com/

عرض سلام مجدد خدمت خاخور نازنین

عامو ما خو عین کوره ی آجرپزی دائما در حال سوختنیم.اما نکه جون سگ داریم،جزغاله نمیشیم گورمون گم بشه.

عقاید و رفتار اجداد زرتشتی مونو خیلی قبول دارم.عامو اینا بکشیشونم دروغ نمیگن..کار بد نمیکنن...
برخلاف ما که دروغ و دغل و زشتی و پلیدی آپشن لاکچری برامون محسوب میشه