<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

تو همچون آسمان بهاری عزیزِ دلم. . .

 

پدربزرگه دهه چهلیِ ایشان،برای  ساکت کردنش.لباس و روسری مامانشُ تنش کرد.

                


به قول اوحدی:"ما از آن یوسف به بویی قانعیم،ای باد صبح/بوی پیرهن چو آوردی،ز اندامش مگو.

وخب. با توجه به این که آقا پسر، مامانش رو میخواسته .به گمانم بیت بعدی :"ای که می گویی:خیال او می توان دیدن به خواب/مرد چون شوریده گشت،از خواب و از آرامش مگو..."وصف حالش باشه.

ها.چرا.چرا.خیلی ام وصف حالش بود.چون پدربزرگِ با این طرفند.خواسته بخوابونتش.نتونست.که نتونست.

 

.


دیروز از دست فروش های سنگر،گل و ماهی گُلی خریدم.

البته سبزه سبز کردم،منتهی دل ام نیومد از اون پیرمرد سبزه نخرم.

ولیکن یه دونه سبزه هم خریدم.

وقتی تنگ ماهی رو گرفت.پرسید تُنگی قدیمه؟گفتم بله.دوازده سال پیش خرید.گفت،الان پوست پیازه.تو دست میشکنه.

 گلدون رزماری و اطلسی و شم دونی نشون کردم،ان شاءالله برم اونا رو هم بخرم.


.

.

بلدم 

آه به آه 

از تو بگویم هر بار

تا بسازم قفس از

غصه ی بسیار خودم. . . 


``هوشنگ ابتهاج``

نظرات 7 + ارسال نظر
Sabireh چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت 23:28

سلام بانوجانم
مبارک باشه گلهای زیبایی انتخاب کردین
و گلهای زیبایی خریدین

دوستتون دارم

سلام به روی بهتر از ماهِ تون❤جان و دل تون بی بلا❤عزیزم
خیلی ممنون عزیز دلام،
سپاس از لطف و محبتت قشنگم
من هم،خیلی دوستتون داااااارم

مهرداد چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت 22:37

چه خوش سلیقه
قبله عالممان خوشمان آمد، خاطر همایونیمان با دیدن گل‌ها شاد گشت

ممنون از لطف تون
درود خدا به شما و خاطرهمایونیِ شادتان
نوروز و تولدت مبارک کاکو

باشماق دوشنبه 25 اسفند 1399 ساعت 22:40

سلام
همسر جان خونه ی مامانش رفته تا روز شنبه هم نمی آید
از هفت سین هم خبری نیست
عروس قرار بود سبزه ای کاشته برایمان بیاره که خبری نیست
دختر زنگ زد گفت در غلبالگری گفته اند مشکی ندارد
قبلا گفته بودند سندرم دان دارد
گفته اند ۹۵. درصد پسر است
با این حساب خواب ما چپ شد
برایش دعا کن

سلام بر شما
نگرانم کردین آقای امیر علی خان
آخه رو چه حسابی این حرف رو به اش زدن،
والحمدالله که مشکلی نداره.
به روی چشم


دختر و پسر مهم نیست.همین که مادرو مولود سالم باشند.خدا رو هزاران هزار مرتبه حمدو سپاس

سینا دوشنبه 25 اسفند 1399 ساعت 19:41 http://sinadal.blogsky.com

به به چه پستی
اسم گل آخریه چیه؟
من گیاهای سبزو ترجیح میدم ( البته اسم اونارم نمیدونم!)

درود و سپاس روله گیان.
اسم گل آخر،سُنبلِ.گلهای بنفش/شب بو/اون بنفش یاسیِ پامچال/اون سفیدا/بابونه

من گل و گیاه و دارو درختان باهم و یکجا دوست دارم

Sattar دوشنبه 25 اسفند 1399 ساعت 19:31 https://oldjavoon.blogsky.com/

خاخور جان
دلمون که خیلی میخوادش
ولی خب خیلی انرژی داره
مثلا تو شرح وظایف خانگی من الان روزی یکساعت خرسواری دادن به پوریا خان درج شده

خدا حفظت کنه برار جان .یاد دیالوگ / جهان با من برقص/افتادم:)))

مرد شریف و پسرش اصلا با هم سلوک شون نمیشه.این بچه پر سوال و پرانرژیِ.وقت هایی که می ریم خونه آقاجان.مامانم میگه.اینو وردار یه کم از خونه دور شو.بس که حرف می زنه و
شیطونی میکنه.البته من حوصله اش رو دارم.باهم میونه ی خوبی داریم.دفعه ی پیش به ام گفت.دل ام برات می سوزه.چه مامان سخت گیری داریچقدر به آدم دستور میده

پوریا خان سلامت و قبراق باشه همیشه

Sattar دوشنبه 25 اسفند 1399 ساعت 14:30 https://oldjavoon.blogsky.com/

بقول معروف
بچه،شاه رو از تختش پایین میاره

یکعدد از اینها،تقریبا همسن همین آقا کوچولو داریم
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه

سلام بر مهربون خاخورجان
روزت بشادی و آرامش

سلام وصد علیکم السلام به شما عزیز برادر جان.
قربان شما بلامیسر،
همه ایام شما بخیرو خوشی و شادی و تن سلامتی

خدا حفظش کنه کاکو.
چرا اونوقت؟!خیلی دلتون بخواد.پسر به اون گلی و ماهیخدا قسمت همه آرزومندان بکنه و دامن شون سبز شه

دوشنبه 25 اسفند 1399 ساعت 13:41

درود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد