گفت ؛یه جایی .یه سوالی پرسیده شد بود.
چون مطمئن بودم پاسخ ام درستِ.پاسخ گفتم.
وخوشحال شدم.
خوشحال از این که پاسخ ام درسته و تونستم هرچند اندک .کمکش کنم.
فردا روز رفتم و دیدم.
دیدم بجز من.سه نفر دیگه هم پاسخ نوشتن...
تو دلم ناراحت شدم.یاد این فیلم کوتاه افتادم:(
به اش گفتم،تمشک بانو نوشته بود.یه چیزی هست به اسم بغل.دوای هر دردیِ لامصب.با سر تایید کرد ولبخند زد.وآن وقت.با دوتا دست هام براش هفت درست کردم و گفتم دو دوتا؟!پرید تو بغلم وگفت کی به کیه.هفتا.
پ.ن؛لطفا شاد باشیدhttp://teb93.blogfa.com/post/8