<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش   و بی خیال نشستن...

نظرات 8 + ارسال نظر
در بازوان چهارشنبه 28 مهر 1400 ساعت 10:18

قربان دلت که تا الان حتما باز و روشن شده باز:**

وااااای،خدا نکنه.زنده سلامت باشی و بمانی،می گولِ ناز دار لاکومن قربان و فدا مدای دل ب دل راه دارهی شما بشم:******

یه پری چهارشنبه 28 مهر 1400 ساعت 08:06 http://Mynbs.blogsky.com


دیر اومدم اما بازم بیاین بغلم بانوجانم
دوستتون دارممم

عزیییییییییییییییییییییییزمیمنم خیلی خیلی دوستتون دارم و دل ام براتون خییییلی تنگ شده بود،مرسی که دل ب دل راه داره و
از آمدن تون ذوق کردم

کاکتوس شنبه 24 مهر 1400 ساعت 21:39

چی شده؟
دلت چرا گرفته؟

سلااااااام
می دیل تی واسی لرزانه

رهآ پنج‌شنبه 22 مهر 1400 ساعت 22:34 http://Ra-ha.blog.ir

دلت آروم ...

فدا تون بشم خیلی خیلی ممنونممم...

باشماق پنج‌شنبه 22 مهر 1400 ساعت 21:02

عصر به خیر
ساعت ده صبح رفتم پنچ و خورده ای برگشتم
به قول کرمانشاهی ها شکت شکت ام
تعداد اموات ما خفته در بهشت زهرا بیشتر از زنده ها شده است
بندگان خدا خاموش خفته و گله هم نمی کنند که چرا دیر به دیر سر می زنید
خدا سلامتی به شما بدهد و خانواده
امروز نماز جماعت مکبرش دختر خانم بود
فکر کنم هم سن سال نوه ی ام بود
آخونده چند تا سوال کرد
تازه فهمیدم که چقدر اطلاعات مذهبی ام کم است
مثلا پرسی آیه قلب قرآن کدام است
می دانستم قلب قرآن سوره یس است
ولی آیه اش را نمی دونستم
این بچه کوچک ها اکثرا بلد بودند
علی برکت الله

سلام و شب بخیر
خدا اموات تونو رحمت کنه.به شما سلامتی و طول عمر باعزت ببخشه.
خیلی ممنون از لطف تون
بندگان خفته ی خدا.در جریان هستند که،شما اگرچه دیر ب دیر سر می زنید.ولی به یادشان هستید و
با خاطری آسوده.آرمیده اند.
پری شب،خواب عمه شهربانو را دیدم.وقتی باهاش چشم تو چشم شدم،به ام لبخند زد.بعد رفت.
خبر رسید.بیماریِ فاطمه،مجددن برگشته...
خدا به همه ی بیماران سلامتی ببخشه.ایضا به فاطمه ی صبور.
من هم اطلاعات م کم و اندکِ.وخیلی لذت بخشه.بچه کوچیک ها،خیلی بلد بودن و هستن.
امام صادق ع فرمودن.هرچیزی ،قلبی دارد.و قلب قرآن سوره یس است و
قلب سوره یس:"سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ"است و
قلب امیر علی خان،به بسم الله نور و حمد و قل هو الله یادشان بی.قلب منم میگه بنویس/من ام شکت شکت ام.
ما به چوب های تراشه.سر شاخه های خرد شده.ریز ریز شده .شکت می گیم.مثلا بخواییم.آتیش روشن کنیم.می گیم،یه مشت شکت بریزید.چون آتیش بهتر و زودتر میگیره.شکت آتش.شراره های قشنگ و صدای دلچسبی داره.بسم الله نور علی نورِ.
بله،الهی شکر و علی برکت الله❤

مهرداد پنج‌شنبه 22 مهر 1400 ساعت 15:46

لوس بازی فقط
ویلا بارون صفا سیتی

بله،والهی شکر بابت همه ی مواردی که ذکر کردین
ولیییییی بی لوس بازی،.. من ام یه آدمم و،؛دلم عجیب گرفته است.

باشماق پنج‌شنبه 22 مهر 1400 ساعت 09:40

دلهایی که نباید بگیرد
مگر در جمعه عصر
آن هم به خاطر دور ماندن از منبع خلقت
*****
دیشب راحت خوابیدم آخه قند عسل رفتند خونه شون
وگرنه باید تا ساعت یک - یک و نیم قر قر هایش را تحمل می کردیم
پنجشنبه ها معمولا آن یکی دختر با دخترش میهمان ما می شدند
فکر کنم به خاطر کرونایی شدنش این هفته نیاید
قند عسل هم رفت دوشنبه بیاید

دل من هم برای سر زدن به اموات تنگ شده است
همین الان پا می شم میروم

چه عرض کنم والا.دل ما جزء دل های خودمختارِ.وقتی بخواد بگیره.معاذ الله.انگار آیه نازل شده،که قطعا و حتماً بگیره.
وقطعا و حتماً.یک حکمتی درش هست.که من بیخبر و عجبم.وقطعا و حتما تامل لازم.و تأمّل در عظمت پروردگار و عجز و ناتوانى هر آنچه غیر اوست مى‏تواند در معالجه عجب آدمى مؤثرباشدآدمی؟!یاد این شعر افتادم؛آدمی به خوب و بد همیشه عادت می کنه

هر کسی یه جور خداوندو عبادت می کنه



و در مورد جمعه عصر،دل م اینجوره که.نوای سه تار،شاید تنبور؛از دورها می شنوه.باعث جوشش شور و شوق اکبر ...تو دلم میشه.ومن،متبسم.خیره به غروب،دل دلم،وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ...می خوانم.بله.گریه امم.گریه ی شوقِ.ومن.یک دانه تاسیانِ شوقمندموالبته که جمعه های بارانی،ابری،رگباری،وارشی،حتی برفی، خیره به مغرب؛شمس تصویر می کنیم

والهی
آنی مارا به حال خویش وا ننمایه....


*****
یاد چوپان افتادم
وقت هایی که
میهمان می آمد
به مهمان های بچه دار می گفت
اگه بچه تون،شب قرقر میکنه،برید خونه تون.واگه،میهمان بار دارمیآمد.
خیلی جدی،به خودش.یا شوهرش میگفت؛همین امشب،وقت دنیا آمدن بچه تون نباشه؟!اگه هست.بگید من برم خونه ی دایی.عمو.
خواهر خانومش که باردار بود.می رفت منزل شان.چوپان می رفت طبقه ی پایین،پیشِ مامان و بابا.
ان شاءالله هر چه زودتر،حال گل دختر تون خوب شه. دوشنبه ها با قند و عسل بخیرو خوشی بگذره

و رحمت و آمرزش خداوند ،برجمیع اموات...وسلامتی و طول عمرباعزتِ توام بخشش و رحمت خداوند،برای همه ی بازماندگان شان...

اسماعیل بابایی پنج‌شنبه 22 مهر 1400 ساعت 08:46 http://www.fala.blogsky.com

من که این روزها خیلی استراحت لازمم!

ماندونه وید؛خداوند به شما مترادف استراحت ببخشه،و هرچه زودترحال و احوالِ پریوش بانو خوب و خاس شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد