<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

آی ننه یا ننه. . .

 

 

چند وقت پیش.آقای آبدارچی. رفته بودن ولایت مادری اش.و از آنجا.لطف کرد و از خان داییِ کندو دار اش .یه شیشه عسل.برای مان خریداری نمود.

خوب.تست چیِ خونه ی ما.بنده هستم.بعد تر ها

 یک قاشق چای خوری عسل را پس از بوئیدن.با چشمان بسته.مزه مزه  و تناول کردم.


کوهستان  بود   و

هوای مست  و ملس.


یک دسته زنبورِ وز وزویِ کله ملق شده بود و

گریبان گلهای ریزه می زه در آفتاب.

باید تمرکز کنم؟!گریبان چه نوع گل؟!بابونه؟گل گاو زبان؟!

نه.

می دانم گلها را ندیده ام.

تمرکز میکنم.

عطر ساقه و برگ هاش؟!

آشنا می زنه.



دوباره.سرو کله ی سردرد و کمر و تن و بدن درد و بی حس و حالی و تنفس سنگین‌ و بی اشتهایی.درد سینوس ها.‌.‌‌.‌یکجا پیدا شده.

بخدا ما جایی نرفتیم.فقط بابا گیان.ارباب رجوع.از فرنگ برگشته داشت.مثلا یکی شون.رفته بود کنسرت معین.آخ...ننه.آخhttps://s4.uupload.ir/filelink/HiFFsmwjrCVI_47a910eea4/02_naneh_t6ub.mp3

بیشتر از همه.حال و احوالِ سارا.خوب نیست.

ان شاءالله که خوب میشیم همه.




لقمه عسل و گردو گرفتم.

این واژه گان؛"مریضی.مسئولیت.مریض داری.ترس،تنهایی،استراحت،"دور سرم می چرخیدن‌.

لقمه به دندان گرفته‌ ی زار و  گریان شدم.

یک تاسیانیِ عجیبی در دل ام احساس کردم.ریتمِ ضربان قلب ام.دوتا یکی شد.

پناه برم.ذکر گفتم.لقمه جویدم و گریستم.

وآن وقت.بی هوا و بی ربط و بی  پس زمینه ی فکری.توی ذهنم تصویر بالا لود شد و 

یهویی مجید گفت:"بلا روزگاریه عاشقیت . "

خنده دار نبود،نیست.ولی من.میون گریه و تاسیانی و لقمه وترس و پناه و ذکر و صلوات؛...مُردم.زنده شدم‌.های های گریستم و خندیدم‌...


گلهای ریزه میزه ی رز ماریhttp://www.esmaeil-eshkevarkia.blogfa.com/category/18



پ.ن




نظرات 3 + ارسال نظر
سجاد پنج‌شنبه 2 دی 1400 ساعت 03:55

من وقتی مریض میشم علاوه بر دارو و درمان، ذکر یا شافی هم میگم
به نظرم بگید شماهم

ان شاءالله که،همیشه سلامت و موفق و موید باشی.

دست شما درد نکنه.بابت یادآوریِ ذکر
یا شافی

بعد این مدت.پشت هم بیماری،انگار حافظه ام.یک خط در میون کار می کنه.گاهی فراموش می کنم.ذکر ها را.پخت پز را.نام ادویه ها را،چی رو کجا گذاشته ام را

سجاد چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 22:09

ان شاءالله که همگی خوب باشید

قربانت.گل پسر جانم

باشماق چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 21:16

سلام
خب اینطور که معلومه کرونا نیست
چون کرونا حس بویایی و چشائی را می گیرد
فکر کنم یک چک آّپ کامل افتاده ای که بگیری
الان چک آپ کامل کم هزینه است چون بیمه ی تکمیلی هزینه اش را می دهد
دعا می کنم که خداوند همه ی بیماران را شفا بدهد
ان شالله
سوته دلان را بیاد ندارم که دیده باشم معمولا فیلمهای بهروز وثوقی را اگر دیده باشم در خاطر دارم
علی برکت الله

سلام بر شما
هر بار که.حس بویایی رو درگیر نمی کنه.
همان بهمن ۹۸،تجربه گرفتن و نیست و نابود شدن چشایی و بویایی شدیم.
خدا برای دوست و دشمن نخواد...
مدت هاست.سمت چک آپ نرفتم.گاهی .مثلا همین دیروز.گریه کردم.که خدای زنده ها بزرگ بود،هست.که کاشکی بر نمی گشتم.

ان شاءالله .والهی آمین...

این روزها.حواس ام رو با فیلم و موسیقی وذکر و پناه بردن پرت می کنم.
سوته دلان را
باید چندین و چند بار دید.مثلا یک بار.بابت کاراکتر مجید.یک بار.بابت نقش فخری خوروش.یک بار مرحوم مشایخی.یک بار بابت نقش آفرینیِ با ظرافت و به
اندازه و بی نظیرِ اقدس.

خیلی ممنون ازحضور همیشه عزیز شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد