<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

و امروز روز نهم دی ماه است

 


یک زندگی را چطور می شود اندازه گرفت؟ به طول سال ها؟ به مقدار پول؟ به ساعت های لذّت عشق؟




 و _خدا ما را به این دنیا نیاورده که بی خودی غمگین باشیم و آخر زیر یک وجب خاک بخوابیم . خداوند ما را آفریده بود که روح آزاد داشته باشیم ، مثل فرشته ها و مثل فرشته ها همه را دوست داشته باشیم....



"اسماعیل فصیح"

 


دل ام می خواست،

یه مستند ،فیلم کوتاه می ساختم.

مثلا دوربین ،صدا ،حرکت؛پارچه های چیت و نخی.  صدای نرم و  دلپذیر دوخت و دوزِ چرخ خیاطی مارشال و هم همه و شادی زنان.

بغچه و صدای ساز و نقاره .

صبح و تَلار و اولین طلوع،

غن ناهار و آمدن دختران یتیم همساده.

ماه مهر و  شالیزار تن طلایی.؛بیجار مرز و آمنه و سهیلا و بغچه.

بیجار همون شالیزارِ‌.مرز؟!آن راه باریکه یِ میان شالیزار را گویند.مرز بین دو قطعه شالی زار.

ممر،همان مرزِ.منتهی قدری بزرگتر.مثلا بین شالیزار پدربزرگ و مش رمضان را "ممر" گویند.


مامان تعریف کرد،آمنه و سهیلا.سر مرز.بغچه رو باز کردن.انگار که دیده باشم،بغچه باز شد.بلوز و دامن و شلوار و روسری،رو به آسمان برانداز و بین دو خواهر ناتنی تقسیم شد.بعد دوئیدن و خوشحالی دختران ..عبور از شالی زار ؛رنج برنجزار...

معمولا،روی اکثر مرزها.ریشه ی پونه ی وحشی/پونه ی کوهی/روییده میشه.مامان گفت دوئیدن.من عطر پونه ها را نفس کشیدم.



یه در صد ثانیه از ماجان بسازم؟!
خوب.
دوربین 
صدا 
حرکت،
سطله زباله های قابل بازیافت .
ماجان؛سطل کشان؛رفتن تهه باغ‌..‌‌
 کنج کاوی،بازیگوشی،زیر برگ ها،.پای درخت ها،روی شاخه ها
تماشای مورچه ها و حلزون و کرم خاکی،
آمدن پرنده ها،زدور ها.زدور ها...
وآن وقت،خش خشی پر واضح می شنود.وترسی  و  وحشتی ما جان را فرار می گیرد و
خسته نباشد،بی سطل بدو بدو بر می گردد!
.

پ.ن ؛پونه ی وحشی.